در خارج از پنجره تابستان باران یکشنبه یک فنجان قهوه نیمه خالی تا به حال مدت طولانی است که سرد می شود پایین. عتیقه ساعت مسدود روی دیوار در این امید عبث از زمانی که آن را باز خواهد شد. و در این اواخر ساعت جلوی درب باز می شود تقریبا بدون صدا و در آستانه درب او را دیدم. سیاه و سفید به عنوان شب خود را, مو بلند, خیس است از آنجا که از باران. نگاهی به شیب در و از طریق لباس سیاه و سفید نازک شفاف اجازه می دهد شما را به دیدن هر جزئیات از دوران کودکی شاید حتی یک بدنه باریک است که نه انسانی. گرم کردن در حاشیه او تصمیم می گیرید. او می فیلم های سکسی فول اچ دی خندیدند. عضو تیره و تار آماده به فشار همه چیز تجمع می یابد که به پیش بینی در این زمان. بالاخره پیشخدمت دور شد از مقعد و یک عضو. یک انفجار رخ داده است قطرات اسپرم نورد به